پسر آفتاب
اگر که مانده ام اینجا برای یک نفر استو هر چه می کشم اینجا جفای یک نفر است
درون چشم پر اشکم نمانده تصویری
درون گوش دل من صدای یک نفر است
اگرچه همچو خرابه شده دلم متروک
همین خرابه ویران سرای یک نفر است
دلم برای تپیدن بهانه می خواهد
دلم اگر که تپد در هوای یک نفر است
دگر نمانده حدیثی سخن کنم کوتاه تمام بود و نبودم فدای یک نفر است...
نوشته شده در یکشنبه 87/8/12ساعت
2:30 صبح توسط محمد نظرات ( ) |
Design By : ParsSkin.Com |