پسر آفتاب
و قسم خوردی
به عشق
به مهر
و هر آنچه بین مان بود
سوگند یاد کردی
چقدر زود شکست
قسمت
عشق آتشینت
و حرمت میانمان
و من امروز
اینجا تنها
به یاد تو
به یاد عشق پاک تو
بر فراز خاطرات شیرینمان
در سکوت
در غربت
در تنهایینشسته ام
و اشک میریزم
آتش عشقت را هیچگاه احساس نکردم
ولی آتش رفتنت چنان وجودم را
شعله ور کرد که
من
هرگز
دوباره
جان نمی گیرم ..
نوشته شده در پنج شنبه 87/8/2ساعت
2:25 صبح توسط محمد نظرات ( ) |
Design By : ParsSkin.Com |