پسر آفتاب
چقدر سخته تو همین نزدیکیا باشه ولی نتونی ببینی ولی سخت تر از اون اینه که حتی اگه با همه ی مشکلات بازم به دیدنش بری خودش رو ازت پنهون کنه... ولی سخت تر از اون اینه که حتی اگه کنارمم باشی منو نمی بینی...
چقدر سخته تو کویر باشی و بارون نباره
ولی سخت تر از اون اینه که بارون بیاد ولی دستت بهش نرسه...
چقدر سخته بغض گلوت رو فشار بده ولی نتونی گریه کنی
ولی سخت تر از اون اینه که براش گریه کنی و اشکات رو باور نداشته باشه...
نوشته شده در پنج شنبه 87/8/2ساعت
2:48 صبح توسط محمد نظرات ( ) |
Design By : ParsSkin.Com |